کارشناسان هشدار می دهند کودکانی که از والدینشان کتک می خورند در سنین بزرگسالی بیشتر در معرض مشکلات سلامت روان هستند.
تنبیه بدنی کودکان به منظور تصحیح رفتارهای اشتباه شیوه رایجی است اما والدین باید آگاه باشند که این روش ناکارآمد است و تنها پیامدهای سوء آن بدون اینکه تاثیر مثبتی بر تربیت کودک داشته باشد به جا می ماند و همچنین در سال های آتی اثرات منفی این روش غلط، گریبانگیر کودک و حتی والدین او می شود.
بسیاری از والدین ، گاهی مجبور به تنبیه فرزندان می شوند،آیا این کار موثر واقع می شود؟تحقیقات نشان می دهد کودکانی که در سنین پایین تنبیه می شوند از سن پنج سال به بعد رفتار تهاجمی از خود نشان می دهند.
روزنامه لوپاریزین نوشت ، بنابر مطالعه ای که در دانشگاه تولان نیواورلئان صورت گرفته است کودکانی که در سه سالگی مورد تنبیه بدنی قرار می گیرند از سن پنج سالگی به بعد رفتار تهاجمی از خود نشان می دهند.
نتایج این تحقیق که در نشریه طب کودکان امریکا منتشر شده است نشان می دهد کودکانی که بطور مرتب مورد تنبیه قرار می گیرند در مقایسه با کودکانی که هیچگاه تنبیه نمی شوند از پنج سالگی رفتار تهاجمی پیدا می کنند.
به گفته پژوهشگران ، پرخاشگری ، فریاد زدن ، تهدید به خرابکاری و بدرفتاری با دیگران از نشانه های رفتار تهاجمی کودکانی است که کتک می خورند.
آکادمی طب کودکان آمریکا نیز به خانواده های امریکایی توصیه کرده است بجای تنبیه بدنی کودک از روش موثر “راندن کودک به گوشه دیوار ” استفاده کنند زیرا این شیوه به کودک فرصت می دهد به رفتار خود و عواقب ان فکر کند.
کاترین تیلور پژوهشگر امریکایی معتقد است اگر والدین از تنبیه بدنی پرهیز و روش های غیربدنی استفاده کنند ، کودکان نیز در سنین بالاتر بهتر رفتار خواهند کرد.
تنبیه بدنی کودک او را به یک فرد مهاجم تبدیل میکند. بسیاری از مطالعات نشان میدهد بین تنبیه بدنی کودکان و رفتار خشونتآمیز و پرخاشگری آنها در دوران بزرگسالی ارتباط وجود دارد. بیشتر مجرمان افرادي هستند که در دوران کودکی مورد ارعاب و تنبیه بدنی واقع شدهاند. این قانون طبیعت است که کودکان از شیوههای تربیتی والدین، معلمان و بزرگترهای خود درس میگیرند.
کودک رفتارهای منفی را از شما میآموزد
کودکان چیزهای زیادی از طبیعت و آدمهای پیرامون خود یاد میگیرند اما باز هم پدر و مادر مهمترین الگوهای زندگی آنها هستند! امروزه والدين آنقدر مشغله کاری دارند که فرصت ندارند وقت خود را با فرزندانشان بگذرانند. وقتی پدر یا مادر خسته از سرکار به خانه باز میگردد و میبیند فرزندش هنوز تکالیف مدرسهاش را انجام نداده، عصبانی میشود و به شیوههای انضباطی مانند فریاد کشیدن و کتک زدن او متوسل میشود. این کار، غلط و ناجوانمردانه است.
کودک روشهای حل اختلاف را یاد نمیگیرد
تنبیه بدنی، حواس بسیاری از کودکان را پرت میکند. به این ترتیب آنها دیگر یاد نمیگیرند با شیوههای اجتماعی قابل قبول اختلاف خود با دیگران را حل کنند. وقتی کودکی تنبیه بدنی میشود، احساساتی مانند خشم، ناامیدی و ترس بر روح و روان او حاکم میشود. ممکن است او افکار انتقامجویانه در سر خود بپروراند و دیگر یاد نگیرد چگونه با موقعیتهای مشابه روبهرو شود. او هرگز یاد نمیگیرد در آینده چطور باید از پس یک اتفاق ناگوار بربیاید بنابراين به یک فرد خشن تبدیل میشود.
کودک ممکن است آسیب ببیند
تنبیه بدنی از بسیاری جهات میتواند خطرناک باشد، مثلا اگر در اثر خشم به صورت او سیلی بزنید ممکن است برخورد انگشتان شما موجب آسیبدیدگی یا خونریزی در صورت او شود. ضربه زدن به نقاط ظریفی از صورت مانند چشم و گوش خیلی خطرناک است. بعضی از کودکان در اثر تنبیه بدنی دچار آسیب دیدگی اعصاب شده، فلج میشوند یا جان خود را از دست میدهند.
تنبیه بدنی کودک این باور غلط را در او ايجاد ميكند که برای جلب موافقت دیگران باید آنها را کتک بزنید. کودک گمان میکند اجازه دارد با کسانی که از او کوچکتر هستند چنین رفتاری داشته باشد. او از قدرت خود در جهت منفی استفاده میکند و در دوران بزرگسالی، نمیتواند از دیگران «نه» بشنود یا مخالفت آنها را تحمل کند. هر گونه مخالفت از جانب همسالان، او را وادار میکند دست به خشونت بزند و با کتک زدن دیگران کار خود را راه بیندازد. کودکان ممکن است کتک زدن را به عنوان راهی برای حل مشکل بشناسند.
کودک ممکن است عزت نفس خود را از دست بدهد
تنبیه بدنی کودکان این پیام منفی قوی را به ذهن آنها القا میکند. کتک زدن کودکان موجب از دست رفتن عزت نفس و اعتماد به نفس آنها میشود. آنها خیلی زود به این نتیجه میرسند که هیچ ارزشی ندارند و به درد هیچ کاری نمیخورند!
کودک احساسات منفی خود را سرکوب میکند
خشم، ناامیدی و تمام احساسات منفی که ممکن است کودک در لحظه تنبیه با آنها روبهرو شود، به مرور زمان در ذهن او جمع میشود. این احساسات ممکن است روزی مانند گدازههای آتشفشانی فوران کنند و یاس و ناامیدی برای تمام اعضای خانواده مضر است. باید با روشهای صحیح و مناسب منظور خود را به کودک بفهمانید، بدون اینکه احساسات او را جریحهدار کنید.
تنبیه بدنی به هر شکلی که باشد قطعا بین شما و فرزندتان دیوار و حائل ایجاد میکند. خود ما از کسانی که به نوعی سعی میکنند به ما آسیب برسانند نفرت داریم. به هر حال این طبیعت انسان است و پدر و مادر باید بدانند تاثیر انضباطی تنبیه بدنی، سطحی و موقتی است! برای ایجاد یک پیوند دائمی با فرزندتان باید در کنار آموزش نظم و انضباط، به او احترام هم بگذارید. تنبیه بدنی مولد احساس ترس است و برای همیشه بین والدین و فرزندان فاصله میاندازد. بسیاری از والدین اغلب به یاد نمیآورند که خودشان در دوران کودکی تا چه اندازه از تنبیه شدن متنفر بودهاند. شیوههای مثبت و متعددی برای نزدیک شدن به کودک و یادآوری اشتباهاتی که مرتکب شده وجود دارد. از کتک زدن کودک هیچ چیز عایدتان نمیشود!
جایگزینی برای تنبیه کودکان
اگر به جای تنبیه کودکان بتوانیم در عین حفظ مهربانی و رابطهمان با آنها برایشان حدومرز تعیین کنیم، کودکانمان آنچه را انجام میدهند درونی میکنند و در مقابلِ راهنماییهای ما مقاومت نشان نمیدهند تا بتوانند رابطهای را که با ما دارند حفظ کنند.
علاوه بر این کودکان تحت چنین تربیتی تأثیر رفتارشان را روی دیگران میبینند بنابراین به انسانهایی باملاحظه و مسئول تبدیل میشوند. به دلیل اینکه این کودکان پدرومادری داشتهاند که قادر به اداره و تنظیم احساسات خود (خودگردانی احساسات) بودهاند از آنها الگو میگیرند و میآموزند که چطور میتوانند احساسات خودشان و به دنبال آن رفتارشان را مدیریت کنند. این کودکان چون مورد پذیرش تمام و کمال پدرومادر قرار دارند با احساسات قویِ درونیشان در ارتباط هستند و برای کشف آنها باانگیزهاند.
چطور بدون تنبیه کودکان را راهنمایی کنیم
۱. احساسات خودتان را تعدیل کنید
این روشی است که به کودکان میآموزد احساساتشان را تعدیل کنند. شما الگوی آنها هستید. وقتی ناراحتید دست به عمل نزنید. اگر در لحظاتی متوجه شدید نمیتوانید به عشق درونیای که به فرزندتان دارید متصل شوید، به این فکر کنید که در چنین موقعیتی پدرومادری خارقالعاده چطور رفتار خواهند کرد؟ و همان کار را انجام بدهید. اگر نمیتوانید، نفس عمیقی بکشید و تا زمانی که آرامشتان را بازبیابید صبر کنید؛ سپس به آنچه پیش آمده است رسیدگی کنید. در مقابل میلتان به تنبیهگری مقاومت کنید. تنبیه همیشه نتیجهی معکوس میدهد.
۲. به احساسات کودک بها بدهید
وقتی کودک اسیر هورمون آدرنالین و دیگر هورمونهای جنگ و گریز باشد، نمیتواند چیزی یاد بگیرد. به جای موعظه کردن برای کودک «زمانی برای در میان گذاشتن احساسات» در نظر بگیرید؛ با او بمانید و اجازه بدهید زیر سایهی شما هیجانات احساسیِ خود را بیان کند. هدف این است که «محیط انسجامبخش»ی برای ناراحتی کودک فراهم کنید. محیطی حمایتی که در آن کودک قادر باشد به انسجام احساسی دست پیدا کند. بیان احساسات به فرد بالغی که مراقب، پذیرا و امن است به کودک کمک میکند از میان عواطفی که تجربه میکند بگذرد و بیاموزد که چگونه خودش را دلداری بدهد تا سرانجام قادر باشد به صورت مستقل احساساتش را تعدیل کند.
وقتی کودک طوفان احساساتش را شرح میدهد سعی نکنید برایش دلیل بیاورید. بعد از این برونریزیِ احساسی کودک حال بسیار بهتری پیدا میکند و به شما نزدیکتر میشود؛ در همین زمان ذهنش نسبت به راهنماییهای شما حالت پذیرنده پیدا میکند. حالا میتوانید به او بگویید چرا ما از عبارت «خفه شو» استفاده نمیکنیم، چون رنجش به بار میآورد؛ یا چرا دروغ نمیگوییم، چون رشتهی نامرئیای را که قلبهایمان را به هم وصل میکند قطع میکند.
مثال مسواک زدن را در نظر بگیرید. برای اینکه کودکتان یاد بگیرد مسواک بزند و خودش آن را انجام بدهد چه میکنید؟ اوایل شما این کار را برایش انجام میدهید. خودتان با مسواک زدن مرتب الگویی برای او فراهم میکنید. مسواک زدن را به کاری مفرّح تبدیل میکنید. کمکم مسئولیت این کار را به خود او واگذار میکنید. سرانجام کودک شما خودانگیخته به سراغ مسواک زدن خواهد رفت.
همین قاعدهی کلی برای آموختن سپاسگزاری از دیگران، رعایت نوبت، جا نگذاشتن وسائل، آب دادن به گلدانش، انجام تکالیف مدرسه و اغلبِ مسائل دیگری که به ذهنتان میرسد کاربرد دارد. روالهایی که برای کودک به صورت عادت درمیآیند اهمیت فوقالعاده دارند زیرا برای یادگیری مهارتهای اولیه یک «داربست» فراهم میکنند درست به همان شکل که داربست یک ساختمان ساختاری را برای شکلگیری آن فراهم میکند. شاید از کوره در بروید که دوباره ژاکتش را جاگذاشته، اما فریاد کشیدن بر سر کودک به او کمک نمیکند این مسئله را به خاطر بسپارد؛ بلکه این «داربست»ها هستند که به کمک او میآیند.
قبل از اینکه بتوانید عملکرد کودک را تصحیح کنید باید بتوانید با او رابطه برقرا کنید. حتی در هنگام ارائهی راهنمایی لازم است رابطهی خود را با کودک حفظ کنید زیرا ارتباط با پدرومادر به کودک انگیزه میدهد تا بهترینِ خودش باشد. فراموش نکنید کودکان وقتی بدرفتاری میکنند که دربارهی خودشان احساس بدی پیدا کردهاند و رابطهشان را با ما گسسته میبینند.
به پایین خم شوید تا بتوانید به چشمان کودک نگاه کنید: «عصبانی شدی… بهم بگو چی میخوای… گاز گرفتن ممنوعه!»
از زمین بلندش کنید به چشمهایش نگاه کنید و بگویید: «دلت میخواد میتونستی بیشتر بازی کنی… الان وقت خوابه.»
تماس چشمی محبتآمیز با او برقرار کنید و بگویید: «الان خیلی ناراحتی.»
دستتان را روی شانهاش بگذارید و بگویید: «میترسی دربارهی کلوچه باهام حرف بزنی.»
البته که میخواهید روی برخی قواعد پافشاری داشته باشید. اما در عین حال میتوانید چشمانداز کودک را تصدیق کنید. کودکان وقتی احساس میکنند که درکشان میکنید بهتر میتوانند حدومرزهای ما را بپذیرند.
«گاز گرفتن ممنوعه! تو خیلی خیلی عصبانی هستی و اذیت شدی، اما باید این رو با حرف زدن به برادرت بگی.»
«الان وقت خوابه. میدونم دلت میخواست بیشتر بازی کنی.»
«تو نمیخوای مامان بهت نه بگه… شنیدم چی گفتی…و جوابم نهِ. ما به هم نمیگیم خفه شو، حتی وقتی از دست هم ناراحت و عصبانی هستیم.»
«مهم نیست چقدر ترسیدی، میخوام که حقیقت رو بهم بگی.»
۶. منشأ تمام بدرفتاریهای کودک نیازهای بهجای اوست
به یاد داشته باشید تمام «بدرفتاری»ها نمایشی از نیازهای برحق کودک است، حتی اگر روش ابراز آنها صحیح نباشد. کودکان برای رفتار نادرست خود دلیلی دارند حتی وقتی به نظر ما این دلیل موجه نیست. آیا کودکتان بسیار بد رفتار میکند؟ پس حتما در حال تجربهی حالی بسیار بد است.
آیا به خواب بیشتر، گذراندن زمان بیشتر با شما یا استراحت بیشتر نیاز دارد؟ شاید هم به فرصتی بیشتر برای گریه کردن و آزاد کردن احساسات منفی که همهی ما در خود انباشته میکنیم؟ اگر به نیازی که بدرفتاری از آن سرچشمه گرفته است رسیدگی کنید، آن رفتار حذف خواهد شد.
۷. راهی برای گفتن کلمات تأییدی پیدا کنید
کودکان تقریبا به همهی درخواستهای ما جواب مثبت میدهند به این شرط که آن را با زبان خوش بیان کنیم. به جای نه گفتن راهی برای گفتنِ بله پیدا کنید؛ حتی وقتی مشغول وضع حدومرزها برای کودک هستید. «اوهوم الان وقت جمعوجور کردنه، و آره من بهت کمک میکنم و آره که میتونیم قلعهای که ساختی رو جمع نکنیم، باشه میتونی در اینباره غرغر کنی، بله اگه عجله کنی میتونیم یه داستان دیگه هم بخونیم، و البته که میتونیم این کار رو مثل یه بازی انجام بدیم و آره که عاشقتم و بله که شانس آوردم که مامام تو شدم. بله!» وقتی با بله گفتن و تأیید کردن با کودک حرف بزنید او واکنشی مهربانانه و درخورِ رفتار خودتان بروز خواهد داد.
بخوانید:هورمون های شادی آور
۸. زمان بهخصوصی را به فرزندتان اختصاص بدهید
با در نظر گرفتن اوقاتی مخصوص به کودک رابطهی خود را با او حفظ کنید. گوشی را خاموش کنید، لپتاپ را ببندید و به فرزندتان بگویید: «خب، من تا ۲۰ دقیقهی دیگه تماما در اختیار توام. میخواهی چه کار کنیم؟»
در این مدت از آنچه او میگوید تبعیت کنید. دنیا بهخودیخود به طور مکرر به کودک احساس حقارت میدهد بنابراین در این ۲۰ دقیقه فردی ناشی و بیکفایت باشید و بگذارید او برنده باشد. هرهر خندیدن ترسها و نگرانیهای فروخورده را آزاد میکند، پس حتما با کودک بازی کنید، هرهر بخندید و دلقکش شوید. با بالش با هم بجنگید. کشتی بگیرید. او را در آغوش گرم و آرامشبخش خود بگیرید. بگذارید از آنچه در ذهنشان میگذرد با شما حرف بزند، بگذارید سرزنش کنند یا جیغ بکشند. فقط باید تمام این احساسات را بپذیرید و با تمام وجود در لحظه حضور داشته باشید. کودکان وقتی مطمئن میشوند که میتوانند به صرفِ وقت اختصاصی روزانهی والدین با آنها تکیه کنند شکوفا میشوند، زیرا به اندازهی کافی اعتماد در آنها پدید میآید که بتوانند طیف احساساتی را که تجربه میکنند بازگو کنند؛ به علاوه این کودکان «مایلاند» که رفتاری درست داشته باشند.
۹. خودتان را ببخشید
اگر دربارهی خودتان احساس بدی دارید نمیتوانید پدرومادر الهامبخشی باشید. درست به همان نحو که کودک شما اگر احساس بدی دربارهی خودش داشته باشد نمیتواند کار «درست» را انجام بدهد. همیشه میتوانید رابطهتان را با کودتان بهبود بدهید. از همین امروز شروع کنید.
۱۰. اگر هیچ راهکاری مؤثر واقع نشد
وقتی همهی راهها به شکست منتهی شد خودتان را در آغوش بگیرید و بعد از آن کودکتان را. در مسیر پرورش کودک، پیوندِ با اوست که بر همهی راهکارهای دیگر پیروز میشود.