مقدمه:
افسردگی، یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از یاس و ناامیدی، تنهایی، شکست و تردید و احساس گناه همراه است.
افسردگی یکی از بیماریهای رایج است که اکثر مردم جهان به آن مبتلا هستند و تا حدی که آن را به عنوان <سرماخوردگی روانی> نام میبرند، این بیماری توانمندی انسان را در رفتار و عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار میدهد، فرد به نوعی منزوی و گوشهگیر میشود و ارتباط او با اطرافیان کاهش مییابد. دامنه اختلال افسردگی از احساس ناتوانی، بیکفایتی و بیمیلی به زندگی شروع شده و در مراحل بالاتر و گذشت زمان به پوچی و خودکشی سوق داده میشود.
افراد افسرده احساس ناتوانی و کرختی دارند و در بعضی مواقع نیز احساس توانمندی و حرکت مضاعف و بیقراری و انرژی حرکتی زیادی از خود نشان میدهند، این افراد معمولاً به زندگی امیدوار نیستند، آینده را تاریک و تمام شده میبینند، قدرت کلام آنها ضعیف است، و در فعالیتهای اجتماعی حضور کمتری دارند. از آنجا که نظام خانواده، هم در ایجاد و هم در پیشگیری و درمان افسردگی در بین اعضای خود میتواند نقش بسزایی داشته باش
افسردگی:
یک حالت خلقی شامل بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی است و میتواند بر روی افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد.
افرادی که دارای حالت افسردگی هستند، میتوانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، شرمساری یا بیقراری داشته باشند. ممکن است آنها اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بیمیل و کماشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در به خاطر سپردن جزئیات و تصمیمگیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند. افسردگی همچنین ممکن است باعث بیخوابی، خواب بیش از حد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
افسردگی یکی از ویژگیهای برخی از نشانگان روانی از جمله اختلال افسردگی اساسی است. اما ممکن است یک واکنش طبیعی نسبت به رویدادهای زندگی مانند مرگ اطرافیان، اثرات بیماریهای بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمانهای پزشکی باشد، البته تا زمانی که این حالت در یک مدت زمان طولانی باقی نمانده باشد. ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی اساسی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، افسردگی به شکل یک حالت و واکنش خلقی که فرد میتواند به عنوان بخشی از زندگی خود تجربه کند را از اختلال افسردگی اساسی متمایز میکند.
عوامل متعددی در ابتلا به افسردگی نقش دارند:
1-تروم
تجربهی تروما یا ضربهی روحی در سنین پایین میتواند منجر به تغییرات درازمدت در نوع واکنش
تجربهی تروما یا ضربهی روحی در سنین پایین میتواند منجر به تغییرات درازمدت در نوع واکنش مغز نسبت به ترس و استرس شود. به دلیل این تغییرات مغزی، احتمال بروز افسردگی در افرادی که سابقهی ترومای دوران کودکی دارند، بیشتر است.
2-ژنتیک
در برخی موارد، اختلالات خُلقی و افکار خودکشیگرایانه ممکن است زمینهی ژنتیکی داشته باشند، اما ژنتیک فقط یکی از عوامل افزایشدهندهی خطر ابتلا به افسردگی است. ۱۰۰درصدِ ژنهای دوقلوهای همسان با یکدیگر تشابه دارند، در حالیکه فقط ۳۰درصد احتمال میرود هر دو نفرشان به افسردگی مبتلا شوند. علائم افسردگی در افرادی که زمینهی ژنتیکی دارند، معمولا در سنین پایینتر ظاهر میشود. ناگفته نماند که علاوه بر عامل ژنتیک، عوامل دیگری نیز مانند شرایط و اتفاقات زندگی در ابتلای این افراد به افسردگی مؤثر هستند.
3-شرایط زندگی
وضعیت تأهل، موقعیت مالی و مکان زندگی از جمله عوامل تأثیرگذار در بروز افسردگی هستند. اما اینفرضیه نیز همواره مطرح است که شاید بتوان برعکس، افسردگی را عامل بروز شرایط نامساعد زندگی دانست. مثلا شیوع افسردگی در افراد بیخانمان بیشتر است، اما در برخی موارد نیز احتمال میرود که خودِ افسردگی عامل آوارگی این افراد بوده باشد.
4-ساختار مغز
مطالعهی تصاویر مغزی حاکی از کاهش فعالیت لوب پیشانی مغز در مبتلایان به افسردگی است. همچنین گفته میشود الگوهای مغزی این افراد هنگام خواب متفاوت است. افسردگی در طرز پاسخگویی غدهی هیپوفیز و هیپوتالاموس نسبت به تحریکات هورمونی نیز تغییر ایجاد میکند.
5-سایر شرایط پزشکی
احتمال ابتلا به افسردگی در افرادی که سابقهی ابتلا به اختلالات خواب، درد مزمن، اضطراب یا اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) دارند، بیشتر است.
6-مواد مخدر
اعتیاد به مواد مخدر احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد.
علائم اصلی افسردگی:
-
تغییرات اشتها:مبتلایان به افسردگی در قالب مکانیسم مقابله، به کم خوری یا پرخوری روی می آورند. این تغییر اشتها می تواند منجر به کاهش یا افزایش وزن شدید شود.
-
اختلال در خواب:به مشکلات خواب و بی خوابی باید اشاره کرد که در افراد مبتلا به افسردگی شایع است اما برخی از این افراد نیز بیش از حد معمول می خوابند.
-
کمبود اعتمادبه نفس:مبتلایان به افسردگی مدام در فکر کاستی ها و ناکامی هایشان هستند و احساس گناه و درماندگی شدید می کنند. افکاری مانند «من یه بازنده ام.» یا «دنیا جای خیلی ترسناکیه.» بر ذهن این افراد چیره می شود.
-
نا امیدی:فرد احساس کند دیگر هیچ اتفاق خوشایندی در راه نیست. معمولا به دنبال این نگرش منفی، افکار خودکشی گرایانه بروز می کنند که باید بسیار جدی گرفته شوند.
-
درد در قفسه سینه:خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش دهد. همچنین در افرادی که در گذشته تجربه حمله قلبی داشته اند احتمال ابتلا به افسردگی بیشتر است.
-
تغییرات حرکتی:به لحاظ قوای جسمی تحلیل می روند یا دچار بی قراری حرکتی می شوند، مثلا ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند و ساعت ها در اتاق قدم بزنند.
-
خستگی و بی حالی:احساس خستگی زیادی می کنند به گونه ای که قادر به انجام کارهای روزمره ی خود نیستند، حتی وقتی که خواب و استراحت کافی داشته باشند،
-
احساس درد در عضلات و مفاصل:زندگی کردن با دردهای مداوم احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد ؛ همچنین می تواند باعث ایجاد درد در بدن شود. احتمال ابتلا به دردهای مکرر در
افرادی که افسردگی دارند سه برابر بیشتر از افراد معمولی است.
-
عدم تمرکز:قادر به تمرکز نیستند، گاهی این افراد در روزنامه خواندن یا دنبال کردن ماجراهای
سریال های تلویزیونی نیز دچار مشکل می شوند و تصمیم گیری ها، حتی تصمیمات پیش پا افتاده، برای شان دشوار می شود.
انواع افسردگی:
1-اختلال افسردگی شدید:
امسال بیش از ۱۶ میلیون آمریکایی این نوع از افسردگی را تجربه کرده اند. تحت معیارهای تشخیصی که توسط موسسه روانشناسی آمریکا منتشر شده است، افراد باید حداقل پنج مورد از نشانهها را برای دو هفته یا بیشتر داشته باشند تا با افسردگی شدید تشخیص داده شوند.این نشانهها ممکن است در برگیرنده احساس غم، تهی بودن، بی ارزش بودن، نا امید بودن، احساس گناه، از دست دادن انرژی و اشتها یا عدم تمایل به فعالیتهای لذت بخش، تغییر در عادتهای خواب و افکار مرگ و خودکشی باشد. بیشتر موارد قابل درمان هستند.
اختلال افسردگی شدید، دو زیرمجموعه دارد افسردگی غیر معمول و افسردگی سودازدگی. افرادی که در طبقه بندی افسردگی غیر معمول قرار میگیرند دوست دارند بیشتر بخوابند و بیشتر غذا بخورند. این افراد از لحاظ عاطفی و احساسی فعال هستند و بسیار مضطرب اند.افرادی که در دسته افسردگی سودازدگی قرار دارند در خواب مشکل دارند و افکاری دارند که خود را مقصر و گناهکار میدانند. بزرگسالان جوان بیشتر با افسردگی غیر معمول دست و پنجه نرم میکنند.
2-اختلال ناخوشی پیشاقاعدگی:
بیش از ۱۰ درصد زنانی که به سن باروری رسیده اند این نوع اختلال را تجربه میکنند. این گزینه شکل حادتری از سندرم پیش از قاعدگی است و میتواند باعث تحریک افسردگی، ناراحتی، اضطراب، تحریک پذیری و حتی نشانههای شدید یک هفته قبل از آغاز دوره قاعدگی شود.
چنین شرایطی میتواند ناراحت کننده، ناتوان کننده و دشوار باشد و با زندگی روزمره فرد تداخل ایجاد نماید. دانشمندان و متخصصان بر این باورند که چنین زنانی ممکن است حساسیت غیر طبیعی به تغییرات هورمونی در طول چرخه قاعدگی خود داشته باشند.
مصرف داروهای ضد افسردگی به خصوص مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین در دو هفته قبل از آغاز قاعدگی یا در طول ماه میتواند بسیار موثر باشد. انواع خاصی از داروهای پیشگیری از بارداری نیز میتواند مفید باشد.
3-افسردگی دوقطبی:
تغییر در خلق و خو و انرژی، نا امید بودن و شاد بودن جزو نشانههای افسردگی دو قطبی است که به عنوان اختلال دو قطبی نیز شناخته میشود.برای اینکه فردی با این شکل از افسردگی تشخیص داده شود باید حداقل یک نوع از شیدایی را داشته باشد. اختلال دوقطبی معمولا در بزرگسالان جوان دیده میشود. با اینکه زنان و مردان به تعداد یکسان با این شرایط تشخیص داده میشوند، اما مطالعات نشان میدهد تفاوتهای جنسیتی در این شرایط دخیل است.مردان رفتارهای شیدایی بیشتری دارند و زنان بیشتر به سمت نشانههای افسردگی میروند
-
آشنایی بیشتر با بیماری دوقطبی و تفاوت آن با افسردگی:
اختلال دوقطبی و افسردگی بیماری های بسیار مشابهی، با یک تفاوت عمده هستند:افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، بین دوره های افسردگی و جنون، هستند. از آنجا که این دو بیماری بسیار شبیه هم هستند، برخی افراد مبتلا به افسردگی نیز ممکن است دچار اختلال دوقطبی باشندیکی از دلایل این تشخیص نادرست این است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، اغلب تنها در طی یک دوره از افسردگی به دنبال درمان هستند. آن ها همچنین ممکن است بدانند وقتی که احساس افسردگی نمی کنند، در حقیقت بخشی از جنون را تجربه کنند.همانطور که ذکر کردیم افسردگی ، یک بیماری جدی است که بر هر جنبه از زندگی فرد تاثیر می گذارد، از جمله روابط شخصی و خانوادگی، کار یا زندگی مدرسه، خوابیدن و عادات غذایی، و سلامت عمومی ولی اختلال دوقطبی (که به اختلال افسردگی جنونی نیز مشهور است) یک وضعیت سلامت روانی است که منجر به تغییرات شدید در حالت ها می شود که به طور متناوب بین درجه “زیاد” (یا شیدایی) و “کم” (یا افسردگی) درجه بندی می شوند.
این شرایط افسردگی و جنون از فرد به فردی دیگر متفاوت است و می تواند از چند ساعت یا چند روز، چند هفته یا حتی چند ماه دیگر تغییر کند.
گاهی اوقات این دوره های احساسات شدید به قدری کوتاه هستند که ممکن است افراد زیادی ازاختلال دو قطبی آگاه نباشند. . بعضی اوقات این چرخه ها به حدی قوی و نزدیک به هم هستند کهحفظ یک زندگی عادی و داشتن روابط عادی بسیار دشوار است.افسردگی دو قطبی نیز بسیاری از نشانه های افسردگی عادی را دارد. تشخیص قسمت های جنونی اغلب سخت تر است، زیرا بسیاری از مردم معنی جنون را درک نمی کنند.اگر بخش هایی از افسردگی را تجربه می کنید که علائم جنون دارد، ممکن است اختلال دوقطبی داشته باشید.
-
یک حالت بسیار خوش، شاد، یا یک حالت فوق العاده عصبانی و ناخوشایند
-
افزایش فعالیت فیزیکی و ذهنی و انرژی
-
افکار سریع
-
بیشتر و سریع تر از معمول صحبت کردن
-
برنامه های بلندپروازانه
-
ریسک پذیری
-
فعالیت تکان دهنده مثل بی احتیاطی جنسی، و اعتیاد به الکل
-
بی خوابی، بدون تجربه خستگی
مرحله افسردگی اختلال دو قطبی شباهت های بسیاری با افسردگی عادی منظم دارد، از جمله ناراحتی طولانی مدت، ناتوانی در تمرکز، از دست دادن انرژی، دشواری در خواب و فکر خودکشی. با این حال، افراد مبتلا به افسردگی قطبی گرایش بیشتری به نوسانات روحی غیرقابل پیش بینی، عصبانیت واحساس گناه، و احساس بی قراری دارند.
فرق دوقطبی و افسردگی:
علائم افسردگی نیز شامل گریه کردن، احساسات کاتاتونیک، افکار خودکشی و رفتار و چیزهایی است که آن را درد روانی می نامند.
فردی که دچار افسردگی بالینی است معمولا احساساتی شبیه عصبانیت و اندوه شدید دارد و به راحتی گریه می کند و هیچ علاقه ای به انجام فعالیت های متنوع ندارد ؛ همانطور که درابتدای مطلب گفتیم فرد افسرده بی انرژی است و به طور کلی ناامید و مایوس است.ولی فرد دچار اختلال دو قطبی نه تنها باید با افسردگی دست و پنجه نرم کند بلکه گاهی بسیار شاد است و گویا بر قله جهان ایستاده است و این چنین خوشحالی می کند ولی افکارش به سرعت تغییر می کند و از طرفی سریع صحبت می کند، دچار کم خوابی است و به راحتی برآشفته می شود.
درمان اختلال دوقطبی و افسردگی:
انواع مختلفی از گزینه های درمانی موثر برای افسردگی و اختلال دو قطبی شامل دارو، روان درمانی و درمان های جامع وجود دارد.اگر باور دارید که افسردگی دارید، مهم است که یک متخصص سلامت روانی را ببینید که در اختلالات روحی، تخصص دارد به طوری که به درستی تشخیص داده شود.افسردگی دو قطبی به طور متفاوت از افسردگی عادی درمان می شود، بنابراین تشخیص نادرست می تواند به طور بالقوه منجر به مشکلات خطرناک شود، از جمله این واقعیت که داروهای ضد افسردگی بدتر کنند.
4-افسردگی ماژور
افسردگی ماژور شایعترین نوع افسردگی است. علائم افسردگی ماژور عبارتاند از:
-
احساس شدید غم، ناامیدی و بیلذتی (ناتوانی در لذتبردن از فعالیتهایی که عموما لذتبخشاند)؛
-
کمبود انرژی؛
-
تحریکپذیری؛
-
عدم تمرکز؛
-
تغییر عادات خواب و تغذیه؛
-
احساس گناه؛
-
افکار مرگ یا خودکشی.
برای تشخیص افسردگی ماژور، علائم مزبور باید بیش از دو هفته طول بکشند. در برخی موارد، شاید اپیزود افسردگی ماژور فقط یک بار برای فرد اتفاق بیفتد (اپیزود در اصطلاح پزشکی بهمعنای رویداد مهمی است که در جریان و در ارتباط با مجموعه رویدادهای بزرگتری اتفاق میافتد)؛ اما درکل، این نوع افسردگی اغلب در طول زندگی فرد تکرار میشود. بهگفتهی دکتر هالاریس، بهطور معمول، بهترین راه درمان افسردگی ماژور، مصرف داروهای ضدافسردگی است و صحبت درمانی هم میتواند مؤثر باشد
5-دیستایمیا
دیستایمیا یا اختلال افسردگی مداوم نوعی افسردگی بلندمدت است که البته بهشدتِ افسردگی ماژور نیست. این نوع افسردگی موجب بروز دورههای بلندمدتِ اُفت خُلقی میشود و شاید حتی یک سال یا بیشتر هم طول بکشد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «فرد مبتلا میتواند عملکرد کافی داشته باشد، اما نه بهینه.» علائم دیستایمیا عبارتاند از:
-
احساس غم؛
-
مشکل در تمرکز؛
-
خستگی؛
-
تغییر عادات خواب و اشتها.
این نوع افسردگی معمولا به صحبت درمانی بهتر از دارو درمانی جواب میدهد. البته برخی پژوهشها نشان دادهاند که ترکیب صحبت درمانی با دارو درمانی میتواند بهبود چشمگیری ایجاد کند. همچنین گفتنی است که مبتلایان به دیستایمیا مستعدِ ابتلا به اپیزودهای افسردگی ماژور یا بالینی نیز هستند.
6-اختلال عاطفی فصلی
آیا زمستانها دلتان خواب زمستانی میخواهد و هیچ علاقهای به تجربهی روزهای سرد زمستانندارید؟ آیا زمستانها چاق و دلمرده میشوید و انزوا را ترجیح میدهید؟ پس شاید جزو آندسته افرادی باشید که اختلال عاطفی فصلی دارند. مبتلایان به این نوع افسردگی معمولا در زمستانها حالت افسردگی پیدا میکنند و به علائمی ازجمله اضطراب، افزایش تحریکپذیری، خستگی در طول روز و افزایش وزن دچار میشوند.این نوع افسردگی معمولا زمستانها بروز میکند و علت آن هم بیشتر به کمبود آفتاب و نور طبیعی برمیگردد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «هنوز معلوم نیست که چرا برخی افراد به کاهش نور حساسترند. اما علائم این نوع افسردگی معمولا خفیفاند و البته در مواردی هم ممکن است شدید باشند.» افسردگی فصلی اغلب در اوایل زمستان آغاز میشود و هنگام بهار رو به بهبودی میرود. این نوع افسردگی خوشبختانه با نور درمانی یا درمان با نورهای مصنوعی درمانپذیر است.
7-افسردگی آتیپیک
افسردگی آتیپیک یا غیرمعمول برخلاف نامش غیرمعمول نیست؛ بلکه اتفاقا یکی از انواع افسردگی بسیار شایع است؛ اما بهباورِ برخی کارشناسان، کمتر از شیوع واقعی آن مورد تشخیص و درمان قرار میگیرد. بهگفتهی دکتر هالاریس، «این نوع افسردگی بهاندازهی افسردگی ماژور شناختهشده نیست.» ازجمله شایعترین علائم افسردگی آتیپیک میتوان به احساس سنگینی در دستها و پاها اشاره کرد؛ احساسی مانند فلجی. پژوهشها نشان دادهاند که برای تشخیص این نوع افسردگی علائمی همچون خوابِ بیشازحد و اختلال پرخوری، از مهمترین علائم هشداردهنده بهشمار میروند.مبتلایان به این نوع افسردگی شاید افزایش وزن و تحریکپذیری هم پیدا کنند و در روابطشان دچار مشکل شوند. سایر علائم افسردگی آتیپیک عبارتاند از اُفت واکنشهای خُلقی (ناتوانی در بهرهمندی از حالِ خوب بههنگام رویدادهای مثبت) و حساسیت شدید نسبت به عدم پذیرش بینفردی طبق الگویی بلندمدت.
8-اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی:
فریاد زدن و خشم میتواند نشانههای این نوع اختلال باشد. این اختلال نوعی افسردگی است که در کودکانی شناسایی میشود که با تنظیم احساسات خود مشکل دارند.سایر نشانههای این اختلال در برگیرنده عصبانی شدن یا تحریک پذیری در بیشتر روزهاست. این کودکان با افراد موجود در مدرسه، منزل و سایر مکانها مشکل دارند. اخیرا چنین اختلالی به کمک داروها، روان درمانی و آموزش والدین، درمان شده است.
9-اختلال خلق و خوی ناشی از مواد:
استفاده یا سوء مصرف داروهای تسکین بخش میتواند خلق و خوی فرد را تغییر دهد. نشانههایی همچون افسردگی، اضطراب و از دست دادن تمایل برای انجام فعالیتهای لذت بخش معمولا بعد از مصرف مواد یا ترک آن ایجاد میشود.موادی که میتواند به این نوع افسردگی منجر شود دربرگیرنده الکل، مواد مخدر، بنزودیازپین است. برای اینکه فردی با چنین اختلالی تشخیص داده شود، پزشک سایر علل احتمالی افسردگی را نیز بررسی میکند.
10-افسردگی سایکوتیک:
افرادی که افسردگی سایکوتیک دارند ممکن است نشانههایی همچون توهم و هذیان را تجربه نمایند
پزشکان معمولا داروهای ضد افسردگی و ضد روان پریشی را برای این شرایط تجویز میکنند.
11-افسردگی به خاطر بیماری:
مقابله کردن با بیماریهای مزمن حاد همچون بیماری قلبی، سرطان، مولتیپل اسکلروزیس، ایدز میتواند
باعث ایجاد افسردگی شود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد التهاب مرتبط با بیماری میتواند نقش مهمی در ایجاد افسردگی داشته باشد.التهاب باعث ازاد شدن مواد شیمیایی خاصی توسط سیستم ایمنی میشود که وارد مغز میشود و باعث تغییر آن میگردد. همین امر موجب بروز افسردگی در برخی از افراد میشود. استفاده از داورهای ضد افسردگی ممکن است شرایط این افراد را بهبود ببخشد و توانایی آنها برای عملکرد بهتر را بالاتر ببرد.
درمان افسردگی:
*درمان دارویی:
بسیاری از داروهای ضد افسردگی مثل موارد زیر، در دسترس هستند. با پزشک یا داروساز درباره ی عوارض جانبی احتمالی، مشورت کنید.
-
مهارکننده های بازجذب انتخابی سروتونین
-
مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین
-
مهارکننده های بازجذب نوراپی نفرین و دوپامین(NDRIs
-
ضد افسردگی های غیر معمول:این دسته از داروها به هیچ یک از گروه بندی های ضد افسردگی ها تعلق ندارد. ترازودون و میرتازاپین(رمرون) شامل این دسته هستند. هر دو مسکن بوده و معمولاً توصیه می شود در عصر استفاده شوند. داروی جدید ویلازودون تصور می شود که عوارض جانبی جنسی کمتری به همراه خواهد داشت.
-
ضد افسردگی های سه حلقوی: ضد افسردگی های سه حلقوی-مثل ایمیپرامین(توفرانیل) و نورتریپلین(پاملور)- عوارض جانبی شدید تری نسبت به داروهای جدیدتر دارند. بنابراین داروهای سه حلقوی معمولاً تجویز نمی شوند مگر اینکه شما از SSRIها استفاده کرده و پاسخ نگرفته باشید.
-
مهارکننده های مونوآمین اکسیداز
بدون تجویز پزشک هرگز از داروهای ضد افسردگی استفاده نکنید. این داروها به نظر اعتیادآور نمی آیند، ولی در بعضی موارد وابستگی های جسمی( که جداً از اعتیاد هستند) را سبب می شوند. قطع ناگهانی درمان یا استفاده نکردن چندین دوز عوارضی مانند خماری به همراه دارد، و همچنین ممکن است باعث بدتر شدن افسردگی شود
*روان درمانی
روان درمانی یک تیم عمومی برای درمان افسردگی است که در مورد شرایط تان و مسائل مربوطه با ارائه دهنده سلامت روانی صحبت می کنید. همچنین روان درمانی به عنوان گفتار درمانی و مشاوره نیز شناخته می شود.انواع مختلف روان درمانی می تواند برای افسردگی موثر باشد، مثل رفتار شناسی،درمان بین فردی، رفتار درمانی منطق، پذیرش و تعهد درمانی، و تکنیک های متفکرانه.
*درمان های دیگر
برای بعضی از افراد روش های دیگری ممکن است توصیه شود:
1-الکتروشوک درمانی(ECT): در ECT، جریان های الکتریکی از مغزتان عبور داده می شود. تصور می شود این روش انتقال دهنده های عصبی مغزتان راتحت تاثیر قرار دهد و مخصوصاً درمان سریعی در مواقعی می باشد که دیگر درمان ها پاسخ نداده اند. عوارض جانبی فیزیکی مثل، سر درد، قابل تحمل هستند. برخی افراد فراموشی پیدا می کنند که معمولاً موقتی است. ECT برای بیمارانی استفاده می شود که با داروها بهتر نمی شوند، به دلایل سلامتی از ضد افسردگی ها استفاده نمی کنند یا در معرض خطر بالای خودکشی هستنند
2-تحریک مغناطیسی جمجمه(TMS): TMS برای کسانی که نسبت به ضد افسردگی ها مقاوم اند، استفاده می شود. در طی TMS، بر روی یک صندلی با سیم هایی که به جمجمه تان متصل هستند، تکیه خواهید داد. سیم ها امواج مغناطیسی ضعیفی برای تحریک سلول های عصبی مغزتان که در افسردگی دخیل هستند، می فرستند. ضمناً، پنج جلسه درمانی در هر هفته به مدت شش هفته خواهید داشت.
3-ورزش:سبک زندگی کنونی باعث شده است که افراد مانند گذشته فعالیت نداشته باشند. فعالیت بدنی باعث ترشح هورمونهای سروتونین و اندروفین که هورمون شادی نیز نامیده میشود و دوپامین که هورمون لذت است، میشود. ۳۰ دقیقه ورزش در طول روز، همان کاری را انجام میدهد که داروهایی مانند سرترالین و فلوکستین انجام میدهند. ۳۰ تا ۶۰ دقیقه انجام ورزشهایی مانند پیادهروی، شنا و دوچرخهسواری (هوازی) کمک بسیاری به درمان افسردگی بدون دارو میکند.
4-خواب:هر فرد بین ۷ تا ۹ ساعت خواب مفید نیاز دارد. وقتی خوب نمیخوابید نشانههای افسردگی مانند بیقراری، غم و خستگی شدیدتر میشود. بهتر است راهکارهایی برای بهتر خوابیدن خود بهکار ببرید:
-
در زمان معینی بخوابید و بیدار شوید.
-
پیش از خواب تنفس شکمی و ریلکسیشن انجام دهید.
-
یک ساعت پیش از خوابیدن از تلویزیون، کامپوتر و موبایل استفاده نکنید؛ زیرا از ترشح هورمون ملاتونین که موجب خواب آلودگی فرد میشود، جلوگیری میکند.
-
از تخت خود تنها برای خوابیدن استفاده کنید.
-
در صورتیکه شبی خوابتان نبرد، سعی نکنید با بیشتر خوابیدن در صبح آن را جبران کنید، زیرا باعث بهم ریختن خوابتان میشود؛ و
-
در نهایت آنکه در طول روز به فعالیت مشغول شوید تا شب آنقدر خسته باشید که بهسرعت خوابتان ببرد.
5- حمایت اجتماعی:تنهایی و خود را در انزوا قرار دادن برای فرد افسرده بسیار مضر است و افسردگیش را تشدیدمیکند. احساس تعلق نسبت به دیگران باعث ترشح هورمونهایی در بدن میشود که مانع افسردگی است. سعی کنید با دوستان و خانواده خود محشور شوید. روابط چهره به چهره تأثیر بسیاری بر بهبود افسردگی دارد. در کلاسهای متنوع ثبتنام کنید. فعالیتهای داوطلبانه راهکار بسیار مفیدی برای کسب حمایت اجتماعی است. در حالی که خود به دیگران کمک میکنید، حمایت اجتماعی دیگران را نیز بهدست میآورید.منتظر نباشید تا حالتان بهتر شود تا با دیگران ارتباط برقرار کنید، بلکه باید با دیگران ارتباط برقرار کنید تا حالتان بهتر شود. بهعبارت دیگر، اگر چه ما باور داریم که احساس ما است که باعث بروز رفتار در ما میشود (مثال: امروز حسش ندارم برم بیرون) و باعث انجام بعضی رفتارها در ما میگردد، ولکن این رفتار است که احساس را با خود بهمراه میآورد (حتماً برای همه ما پیش آمده است که وقتی از خانه بیرون رفتهایم، اگرچه در ابتدا با سختی همراه بوده است، ولکن بعد احساس ما نیز همگام با رفتار ما تغییر کرده است). حمایت اجتماعی یک فاکتور مهم در درمان افسردگی بدون دارو میباشد.
6-کم کردن استرس:اگر سبک زندگی شما بهگونهای است که مجبور هستید استرس زیادی (مانند کار زیاد و یا روابط غیرحمایتگرانه) را متحمل شوید، سبک زندگیتان را تغییر دهید.
7-ریلکسیشن و مراقبه
8- تغذیه:از آنجایی که افسردگی اکثراً با اضطراب همراه است، مواردی که برای اضطراب ذکر کردیم برای افسردگی نیز بهکار میرود.بهتر است مواد غذایی در حجم اندک و دفعات بیشتر خورده شود تا انرژی فرد کم نشود و او مجبور به خوردن مواد قندی نگردد. بهتر است از کربوهیدراتها بهجای مواد قندی استفاده شود. تحقیقات تأیید نشده، مواد غذایی حاوی سروتونین (بوقلمون)، اُمگا تری (ماهیهای مانند سالمون) و فولیک اسید (اسفناج) را در درمان افسردگی موثر میدانند. ویتامین D (شیر) نیز برای افسردگی فصلی موثر میباشد..
9-پرهیز از تنهایی:علت عمده افسردگی افکار تکراری و زائد است. تنهایی باعث افزایش نشخوار ذهنی میشود. تا جای ممکن خودتان را مشغول فعالیت کنید. شغلی که به آن تعهد داشته باشید، کلاس هنری، ورزش، کارهای عام المنفعه، میهمانی، مسافرت و … همگی باعث میشوند فکرتان درگیر فعالیت موردنظر باشد و از نشخوار ذهنی رها شوید.
10-مقابله و حمایت کردن(چند نکته برای مقابله کردن)
-
زندگی را آسان بگیرید. درصورت امکان از مسئولیت هایتان بکاهید، و اهداف معقولی را برای خودتان تنظیم کنید. هرگاه احساس بی حالی می کنید به خودتان مرخصی بدهید.
-
وقایع روزانه تان را بنویسید. این کار، به عنوان بخشی از درمان، به شما این فرصت را می دهد تا درد، عصبانیت، ترس یا دیگر حالاتتان را بیان کنید.
-
در سازمان های مفید و مربوطه عضو شوید. خیلی از تشکیلات، مثل اتحادیه ملی بیماریهای روانی(NAMI) و اتحادیه حمایت از افسردگی و اختلال دو قطبی(DBSA)، خدماتی از قبیل آموزش،
پشتیبانی های گروهی، مشاوره و غیره برای کمک به افسردگی ارائه می کنند. برنامه های کمکی به کارمندان و سازمان های مذهبی نیز خدمات و کمک های سلامت روانی عرضه می کنند.
-
از جمع دور نمانید. در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و مرتبا به دیدار دوستان و اقوام بروید.
-
از خودتان مراقبت کنید. رژیم سالمی داشته باشید، ورزش کنید و کافی بخوابید.
-
راه های آرامش و کاهش اضطراب را بیاموزید. مثل مدیتیشن، روش های آرام سازی عضلات، یوگا و تای چای.
-
برنامه ریزی داشته باشید. برای روزتان از قبل برنامه ای تنظیم کنید. داشتن لیستی از کارهای روزانه ممکن است کمک کننده باشد، از برچسب برای یادآوری یا یک برنامه ریز برای منظم بودن کمک بگیرید.
-
وقتی که سرحال نیستید، تصمیمات مهم نگیرید. تا وقتی که دقیقا فکر نکرده اید، اگر احساس افسردگی می کنید از تصمیم گرفتن اجتناب کنید